محل تبلیغات شما



اول از همه انگور سیاه تهیه میکنیم، بعد دون‌ش میکنیم طوری که هیچ شاخه‌ای ازش توی دیس / سطل / آبکش، نَمونه. خیلی انگور رو دستمالی نمیکنیم که مخمر طبیعی‌ش از بین بره (لکه های سفید روی پوست انگور). بعد با دستکش شروع میکنیم به له کردن انگورها! با دست نه هیچ وسیله‌ی ماشینی دیگه. سعی میکنیم مطلقا هسته های انگور خورد نشن چون روغن هسته‌ی انگور شرابُ خراب میکنه. مزه‌ی انگورُ میچشیم؛ اگر شیرینی کمی داشت به‌ش شکر اضافه میکنیم، اگر نه خب نیازی به این کار نیست. قند و مخمر طبیعی انگور، تولید الکل میکنن. بجای شکر از عسل و نبات هم میشه استفاده کرد. اگر انگوری داشتیم که مخمر طبیعی نداشت یا اونقدر کثیف بود که باید شسته میشد (اگر انگورُ بشوییم، لکه های مخمر از بین میرن)، میتونیم از مخمر نون استفاده کنیم که باید در مقداری آب جوشیده با دمای ولرم حل بشه و وارد دبه‌ی تخمیر شراب بشه. بعد از اون با نظافتِ تمام، انگور های له شده رو وارد دبه میکنیم و به‌ش قفل هوا میزنیم. جای گرمی که درجه هوا خیلی کمتر یا بیشتر از 27 نباشه. از این مرحله به بعد چیزی حدود 3 تا 7 روز زمان میبره تا تخمیر شروع و پایان بیابه. سخت ترین بخش کار همین 7 روزه که نمیشه با نوشتن توضیحش داد. بعد از اون که تخمیر تمام شد، محتویات دبه شراب رو از صافی رد میکنیم، که این مرحله هم به اندازه قبلی سخته و دقت بالایی میخواد. بعد از اون مایع شراب رو که اندکی تار و کدره به ظرف بزرگتری منتقل میکنیم. و به مدت 2 ماه باید در مکانی تاریک بمونه تا شفاف و زلال بشه. بعد از دو ماه مایع شراب باید بطری بشه و به مدت شش ماه در یک جای خیلی تاریک و خنک بدون هیچ تکان یا لرزشی، بخوابه تا عمل بیاد. بعد از شش ماه، خالص ترین و ارگانیک ترین شرابِ دنیا قابل نوشیدنه ؛)


کسی که برام در خصوصی از پنجم دیماه و خونخواهی و شورش و فراخوان نوشتی، با اون شعرهای مسخره‌ی بچگانه‌ت، اسم و نشانت کو!؟ #ترسو #جویای‌نان

پ.ن یکم : حُسنای عزیز، خب خودت میدونی که هر چند وقت یکبار آدرس وبتُ تغییر میدی! پس طبیعیه که من ازت نشونی نداشته باشم. همم یه عذر خواهی بهت بدهکارم؛ خوشحال میشم آدرس وبلاگتُ برام بنویسی.

پ.ن دوم : در حالی که به این هفته باید سگ مست کنم» فکر میکردم نیت دیگری کردم و دیوانُ باز کردم. فال امسالم ازحافظ این شد :

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود / وين راز سر به مهر به عالم سمر شود
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر / آري شود وليک به خون جگر شود
خواهم شدن به ميکده گريان و دادخواه / کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تير دعا کرده ام روان / باشد کز آن ميانه يکي کارگر شود

اي جان حديث ما بر دلدار بازگو / ليکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کيمياي مهر تو زر گشت روي من / آري به يمن لطف شما خاک زر شود
در تنگناي حيرتم از نخوت رقيب / يا رب مباد آن که گدا معتبر شود
بس نکته غير حسن ببايد که تا کسي / مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
اين سرکشي که کنگره کاخ وصل راست / سرها بر آستانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست / دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زنوزآلماسی | zunuzalmasi دلنوشته های دریا سراج الدین بناگر